کد مطلب:50509
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
آيا طبق آيه ء 96 سوره ء اعراف، بارور كردن ابرها، دست بردن بر طبيعت و نقض قانون طبيعت است؟
پاسخ اين سؤال را از چند جهت مي توان داد: 1- آيه فوق به هيچ وجه در مقام سلب علم و نفي ارزش آن نيست و از اين جهت سخن نمي گويد كه كسي حق استفاده از فوائد و نعمت هاي طبيعت را بدون بهره گيري از مجراي ايمان ندارد، بلكه آيه در مقام افاده اين نكته است كه اگر جمعيت ها به طور جمعي و گروهي، نه انفرادي و به شكل محدود (طبق بيان علامه طباطبايي در تفسير الميزان، ج 8، ص 210) ايمان و تقوا پيشه كنند درهاي بركات به روي آنها گشوده خواهد شد. پس ايمان و تقوا مثل دعا و تضرع يكي از اسباب نازل كننده بركات الهي به شمار مي آيد. چنان كه عكس اين هم صادق است يعني ممكن است پيشه نكردن ايمان و تقوا خود موجب نزول بلاي الهي نيز باشد. مانند داستان اهل قري كه آيات همين سوره آن را به صورت مفصل بيان مي كند. 2- بركات الهي تنها در مصاديق مادي محدود نمي شود. هر چيزي كه مايه آسايش و راحتي روحي و جسمي انسان گردد آن به نوبه خود براي انسان بركت به شمار مي آيد. گرچه مادي نباشد مثل نصيحت پدر و مادر به طور يقين آثاري كه ايمان حقيقي در رابطه با فرد و جامعه به ارمغان مي آورد و نقش هايي كه در كسب سعادت دنيوي و اخروي انسان ايفا مي كند، تمامي اينها بركت اند. افزون بر آن، آثار ايمان زمينه را بهتر و زيباتر براي رشد و شكوفايي علم نيز مهيا مي كند. تاريخ اسلام گواه روشن بر آن است. ازاين رو در اسلام مانند قرون وسطاي اروپا عصر علم از عصر ايمان جدا نيست بلكه در آن انحطاط با افول ايمان و علم هر دو شروع مي شود، چنان كه دروان شكوفايي با فروغ ايمان و علم هر دو همراه مي شود. اساساً تاريخ اسلام خلاف آن چيزي است كه در تاريخ اروپا درباره ايمان و علم به چشم مي خورد. بنابراين مي توان گفت: آيه در مقام اين است كه اگر انسان ها ايمان به خدا بياورند انسان به وسيله آن مي تواند بستر مناسب براي بهره برداري از نعمت هاي آسماني و زميني را بيافريند و خداوند از اين امر دريغ نمي كند واين بستر با علم تنها فرايافتني نيست. 3- اين آيه در واقع چيزي كه معيار و دائرمدار اساس نزول نعمت و نقمت بر آدميان است را بازگو مي كند و آن اين كه به طور كلي همه اجزاء عالم مانند اعضاء يك بدن به يكديگر مربوط است، به طوري كه صحت و سقم و استقامت و انحراف يك عضو در صدور افعال از ساير اعضاء تأثير داشته و اين كنش هاي متقابل در خواص و آثار تمام اجزاء عالم نفوذ و جريان دارد. انسان هم مثل ساير موجودات با ساير اجزاي عالم در ارتباط است. اگر كار صالح انجام دهد باعث اختلال در ساير اجزا نخواهد بود ولي اگر كار ناصالح انجام دهد در اثر اختلال و محروميت از ارتباط با ساير اجزا، خود به خود از بين خواهد رفت. ازاين رو، طبق مفاد آيه كار نيكو وسيله برقراري ارتباط و بهره مندي از خواص ساير اجزاي عالم است. برعكس، ظلم و جنايت سبب قطع ارتباط و محروميت از فوائد ديگر اجزاست، {V(ر.ك: علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ج 8، ص 203 به بعد، نشر دارالكتب). از آنچه V}گفته آمد، نتيجه گرفته مي شود كه آيه فوق (اعراف، آيه 96) در مقام بيان يكي از قوانين پايدار و شكست ناپذير در جريان عالم آفرينش است و در صدد گوشزد كردن اين نكته است كه اجزاي عالم بايستي از اصل همكاري و ايفاي مسؤوليت بين خود غافل نمانند و اين معنا نه تنها با كار و كوشش و علم انساني در تضاد نيست بلكه جامه عمل پوشاندن به قانون فوق در عرصه طبيعت به شمار مي آيد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.